این نشست با سخنرانی خانم دیده ور از طلاب فارغ التحصیل مدرسه وحضور اساتید وکادر وطلاب برگزار شد .
دیدور گفت : هر انسانی در زندگی به دنبال آرامش خویش است به این معنا نیست که سختی نکشد بلکه دنیا دار مشکلات است دنیا جلسه امتحان انسان هاست وکسی که درس اش را خوب خوانده است از پس امتحان بر می آید پشت هر مشکلی حکمتی است وکار خدا بی حکمت نیست .امام صادق (ع) می فرماید : اگر سه تا بلا نبود قومی نزد خدا سر خم نمی کرد : فقر مرض ومرگ .
از امام کاظم (ع) سوال کردند چرا خداوند انسان را از عالم ارواح که نقصی در آن نبود پایین آورد ؟ فرمود : اگر انسان ها در عالم بالا بودند وضعف های خود را نمی دیدند چه بسا ادعای خدایی می کردند خداوند آنها را به این دنیا وارد کرد تا با دیدن رنج ها وبلایا بفهمند که باید در بربر خدا سر خم کنند .
وی گفت :امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه فرمودند : خدایا شکر بر نداده ها را بیشتر از داده هایم فرما .
پیامبر ص خطاب به سلمان که در بستر بیماری بود فرمود : بخاطر مریضی تمام گناهان گذشته تورا پاک می کند ودعایت را مستجاب می نماید وکارهای خدا بی حکمت نیست در دعای پر فیض ندبه می خوانیم اللهم لک الحمد علی ما جری بی قضائک خدایا شکر برقضا وقدرات وبلایایی که برای اولیاء خدا بو جود آوردی چون از پشت صحنه جریان ها ما خبر نداریم .وقتی نزد مریضی رفتی بگو برات دعا کند .
ادمه داد : دو ملک را خدا دستور می دهد ثواب همه کار خیر که در سلامتی انجام می داد برایش بنویسند. زمانی که حضرت علی علیه السلام خلاصه زندگی اش را می گوید : زمانی که پیامبری مبعوث شد من در سختی بودم ؛ده سال اول با او زندگی کردموبزرگ شدم ودر مدینه در جنگ هابا او بودم ودر کنارش می جنگیدم وزمانی که پیامبر از دنیا رفت وغصب خلافت پیش آمد وشهادت حضرت زهرا س من جز حمد خدا نگفتم .همان جمله زیبای حضرت زینب سلام الله علیها ما رایت الا جمیلا .
اواخر دعای ابوحمزه ثمالی آمدهخدایا از تو ایمانی می خواهم که همیشه تورا حاضر ببینم . یک استادی بود شاگرد ازش پرسید چرا خدا را نمیتوانیم ببینیم ؟ خدا چرا پنهان است ؟ استاد منظورش را فهمیده بود استاد از وسط کلاس رفت آخر گفت مرا می بینی شاگرد گفت :نه استاد گفت چرا ؟ شاگرد گفت : چون پشت من به شماست بعد به او گفت اگر ما هم به خدا رو کنیم او را می بینیم . البته ما خودمان دخیل در سرنوشت مان هستیم دیواری که در حال فروریختن هست نباید زیرش نشست کار اشتباه نکنیم تا عقوبت اش را نبینیم .
خادم امام رضا می گفت : صحن انقلاب در حرم امام رضا ع داشتم انجام وظیفه می کردم که ناگهان دیدم درهای حرم را بستند فوری دویدم ببینم چه خبر گفتند بچه 3-4 ساله ای کور بود شفا پیدا کرد دیدم پدر بچه باز این پا واون پا می کنه پرسیدم چیه گفت : بچه هام دو قلو اند بخاطر سختی آوردن من وهمسرم قرار گذاشته بودیم هر دفعه یکیرا من بیارم یکی را اون حالا نگران اون دخترم هستم وقتی ببینه این شفا گرفته بهش چی بگم . حالا جواب اون چی بگم که امام رضا اینو دوست داشت شفا داد با گفتن حرفش حالم خراب شد کار های اداری این دختر رسیدیم با اون به سمت خونه که پشت بازار رضا بود حرکت کردیم تا سر کوچه رسیدیم دیدیم شلوغه پرسیدیم چی شد گفتند میگن یه دختر کوری بود شفا گرفته است . السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)